Previous Posts |
Monday, April 13 lost – season 5 – episode 9
٭
........................................................................................اولش من یه مقدار چت کردم. نشون داد که هواپیما فرود اضطراری و فلان کرد و بعد نوشت سیسال قبل، و زد تو خط جک و کیت و هرلی که سایر رو میبینن. خب حالا بگو اونیکی جزیره تو زمان ۱۹۷۷ نیست و از این حرفا. وقتی میگه سیسال قبل منظورش نسبت به چه مبدأ و ایناییه؟ این از این. بن تو این قسمت کم بود اما عالی بود. بدون هیچ حرف و حدیثی راه افتاد سمت جنگل و... شاهکاره اصلاً. بابای جک هم توی این اپیزود جای بحث داشت. مرموز و عجیب بود. یه چیزای دیگهای هم به ذهنم اومده بود که یادم نمیاد الآن. هر سه اپیزود اخیر رو توی شرایط خوابآلودگی دیدم و خیلی کار بدی کردم... آهان یه چیز خیلی فلسفی و باحال. [فارادی کجاست؟] وقتی فارادی میگه گذشتهها گذشته و نمیشه تغییرش داد، منظورش دقیقاً چه چیزهایی هستن؟ وقتی که کسی توی زمان سفر میکنه و پا میذاره روی چمنها و خم میکندشون، جنس این کار از جنس اینه که مثلاً بره با یکی از قدیمیها درگیر بشه و بکشدش. امیدوارم خوب توضیح داده باشم. خلاصه اینکه کنارزدن یک شاخه برای من مساویه با عوضکردن نظر یک آدم در گذشته یا هر ماجرای دیگهای مربوط به آدمها. و دیدیم که بارها مورد اول اتفاق افتاده... 1:08 PM نظر |