Previous Posts |
Friday, September 26 lost highway
٭
........................................................................................فیلم عجیبیه. فیلمنامهش رو قبلاً خونده بودم و خیلی خوشم اومده بود. بعد چندتا از دوستام گفتن که خیلی فیلم آشغالیه و این حرفها... ولی من از فیلمش هم خیلی خوشم اومد. واقعاً عجیب و دستنیافتنیه. از اونهایی که خیلی ذهنیه و هر کس یهجوری ممکنه بفهمدش... انگار نه انگار که همین کارگردان straight story رو ساخته. هیچ ربطی به هم ندارن. *** [۵ مهر ۱۳۸۷، ۱۷:۲۰] Labels: david lynch 6:53 AM نظر Tuesday, September 23 south park – season 2 – episode 18 - prehistoric ice man
٭
........................................................................................شدیداً عالی بود... یکی از تیکههای باحال ساوثپارک وقتیه که شخصیتها حرف نمیزنن و همهجا ساکته و بعد هی صورت اینها رو نشون میده. هی صورت این، هی صورت اون. *** [۲ مهر ۱۳۸۷، ۱۲:۰۰] Labels: south park 1:35 AM نظر Monday, September 22 scent of a woman
٭
........................................................................................فیلم خیلی خوبی نیست... ولی شخصیت آلپاچینو بینهایت دوستداشتنیه و بازیش هم انصافاً شاهکاره. انگار برای بازی توی این فیلم اسکار گرفته. *** [۱ مهر ۱۳۸۷، ۱۵:۱۰] Labels: Al Pacino 4:42 AM نظر Saturday, September 20 south park – season 2 – episode 17 – gnomes
٭
........................................................................................استفاده از فحش توی south park خیلی باحاله. نشون میده که یه آدم فوقالعاده مؤدب داره صحبت میکنه و وسط حرفهاش یهو یه فحش آبنکشیده رو خیلی عادی و با همون لحن به کار میبره. این قسمت در مورد یه قهوهفروشیه که داره کنار قهوهفروشی بابای تویک افتتاح میشه... *** [۳۱ شهریور ۱۳۸۷، ۷:۰۰] Labels: south park 7:32 PM نظر Thursday, September 18 south park – season 2 – episode 16 - merry christmas charlie manson
٭
........................................................................................اینیکی خیلی خوب بود. بچهها برای کریسمس میرن خونهی مادربزرگ کارتمن. خانوادهی کارتمن دیدنی بودن. فکر کنم دوبلور همهشون هم یک نفر بود. مطمئن نیستم البته. مستر هنکی هم انگار توی مرام اینا نقش بابانوئل رو داره. واقعاً خوب بود... *** [۲۹ شهریور ۱۳۸۷، ۱۵:۳۰] Labels: south park 5:57 AM نظر south park – season 2 – episode 15 - spooky fish
٭
........................................................................................داستان خیلی باحالی داشت این قسمت: جهنم موازی. کارتمنی که از اونجا اومده بود واقعاً رفتارهای باحالی داشت. آخرش هم خیلی خوب تموم شد انصافاً. *** [۲۹ شهریور ۱۳۸۷، ۷:۲۰] Labels: south park 5:57 AM نظر south park – season 2 – episode 14 – chef aid
٭
........................................................................................باحاله... این آشپزه رو میندازن زندان و بچهها میخوان براش پول جمع کنن. برای همین دستبهدامن دوستهای خوانندهش میشن. ماجرای مستر گریسن و مستر هت هم توی این قسمت بینظیره جدی. *** [۲۸ شهریور ۱۳۸۷، ۱۷:۲۵] Labels: south park 5:57 AM نظر Monday, September 15 south park - season 2 - episode 13 - cow days
٭
........................................................................................خوبه نسبتاً. آخرش خیلی باحال بود که یارو اومد از کارتمن تشکر کرد. *** [۲۶ شهریور ۱۳۸۷، ۲:۰۵] Labels: south park 2:37 PM نظر south park – season 2 – episode 12 - clubhouses
٭
........................................................................................عاشق وقتهاییام که کارتمن خودش رو برای مامانش لوس میکنه و صداهای نامفهوم از خودش در میاره. قسمت خیلی باحالی نبود... ولی چندتا جای خندهدار داشت. *** [۲۵ شهریور ۱۳۸۷، ۱۴:۲۵] Labels: south park 3:00 AM نظر Sunday, September 14 plannet terror
٭
........................................................................................ته مسخرهبازی. این و death proof توی یک پک عرضه شدن اون موقع. اولین نکتهی باحال فیلم اینه که بازیگر نقش سعیدِ لاست توش بازی کرده. بروس ویلیس و تارانتینو هم توش هستن. از نظر مسخرهکردن اون بیموویها واقعاً موفق بوده. حتی یه جا وسطش آپارات خراب میشه. *** [۲۵ شهریور ۱۳۸۷، ۱۱:۱۵] Labels: bruce willis, Robert Rodriguez 7:47 PM نظر south park – season 2 – episode 11 - roger ebert should lay off the fatty foods
٭
........................................................................................باحال بود. شخصیت اصلی این قسمت کارتمنه و با توجه به اینکه همه میدونیم کارتمن چقدر فوقالعادهست، اپیزود خوبیه. ماجرای اصلیش پلنتریوم و این ستارهالکیهاست که خیلی مزخرفن، ماجرای فرعیش هم اینه که کارتمن برای خوندن یه آهنگ تبلیغاتی مسابقه میده. *** [۲۵ شهریور ۱۳۸۷، ۶:۳۰] Labels: south park 7:08 PM نظر Saturday, September 13 death proof
٭
........................................................................................بسیار بسیار بسیار حال کردم. خیلی عالی بود. واقعاً نمیدونم چجوری بگم که چقدر حال داد بهم دیدن این فیلم. دست تارانتینوی روانی درد نکنه. *** [۲۴ شهریور ۱۳۸۷، ۸:۰۵] Labels: Quentin Tarantino 6:28 PM نظر south park – season 2 – episode 10 - chickenpox
٭
........................................................................................خیلی خوبه. ترنس و فیلیپش رسماً من رو به قهقهه انداخت. یکیشون سرطان گرفته و اونیکی میخواد بهش عضو اهدا کنه. داستان کل قسمت هم شایعشدن بیماری آبلهمرغون بین بچههاست. مردنِ کنی توی صحنهی آخر هم خیلی خندهدار بود انصافاً. *** [۲۴ شهریور ۱۳۸۷، ۵:۵۵] Labels: south park 5:58 PM نظر south park – season 2 – episode 9 - chef's chocolate salty balls
٭
........................................................................................صرفِ وجود شخصیت مستر هنکی برای خندین کافیه. این قسمت جریان مسابقهی فیلمهای مستقله که توی ساوثپارک برگزار میشه و برگزارکنندهش عقدهی این رو داره که همهجا رو مثل لسآنجلس شلوغ کنه. اومدن آدمهای جدید به ساوثپارک باعث میشه اکوسیستم فاضلاب به هم بریزه و مستر هنکی دچار مشکل بشه. آهنگی که برای مستر هنکی و مرور خاطرهها ساخته بودن شاهکاری بود در نوع خودش. *** [۲۴ شهریور ۱۳۸۷، ۵:۲۰] Labels: south park 5:55 PM نظر Friday, September 12 south park – season 2 – episode 8 - summer sucks
٭
........................................................................................فکر نمیکردم اینا از مستر هت هم سوژه درست کنن. واقعاً کارشون درسته. نکته اینه که معمولاً توی هر قسمت دوتا حادثه وجود داره. مثلاً اینبار گمشدن مستر هت بود و رشد اون مار برای چهارم ژوئیه. *** [۲۳ شهریور ۱۳۸۷، ۵:۳۰] Labels: south park 6:02 PM نظر south park – season 2 – episode 7 - city on the edge of forever
٭
........................................................................................اسم دیگهی این اپیزود flashbacks ئه. تریپارکر و متاستون هم اولش همین اسم رو برای اپیزود میگن. جزو قسمتهای خیلی باحال نیست... ولی به هر حال ساوثپارکه و هرچی باشه خوبه. *** [۲۳ شهریور ۱۳۸۷، ۴:۴۰] Labels: south park 5:15 PM نظر south park – season 2 – episode 6 - the Mexican staring frog of southern sri lanka
٭
........................................................................................شوخیهایی که با مسیح میکنن خیلی باحاله. مثلاً اینکه خود مسیح میگه «جیزز». بعد یه چیزی... ساوثپارک به نظرم از این معانی و اینها هم بیبهره نیست. مثلاً اینکه کنی هر قسمت کشته میشه نشونهی آسیبپذیربودن قشر فقیر و این حرفهاست. شاید هم مزخرف میگم البته. این فیلمدرستکردن بچهها برای اون قورباغههه تهش بود. صداهایی که کارتمن از خودش در میاره منفجرکنندهان. باحالیش اینه که معمولاً هم کارتمنه که باید تقلید صدا کنه. *** [۲۳ شهریور ۱۳۸۷، ۴:۰۵] Labels: south park 4:42 PM نظر Thursday, September 11 south park – season 2 – episode 5 - conjoined fetus lady
٭
........................................................................................باحال بود. مردم شهر گیر داده بودن به پرستار مدرسه که از تو کلهش یه آدم مرده زده بوده بیرون و تیریپ همدردی میومدن. اون سربندهایی که ساخته بودن تا شبیه اون بشن همه خیلی خدا بود :)) *** [۲۲ شهریور ۱۳۸۷، ۴:۵۰] Labels: south park 5:45 PM نظر south park – season 2 – episode 4 – ike's wee wee
٭
........................................................................................خیلی باحال بود :)) انگار سریالهای خارجی اینطوریان که از اول تا آخر مدام اوج میگیرن. یعنی قسمتبهقسمت پیشرفت میکنن و روی دست خودشون بلند میشن. قضیهی این قسمت ختنهکردن برادر کارله. بینظیره جدی. *** [۲۱ شهریور ۱۳۸۷، ۲۱:۵۰] Labels: south park 10:24 AM نظر Wednesday, September 10 south park – season 2 – episode 3 – chickenlover
٭
........................................................................................بعد از مدتها میخوام شروع کنم به ادامهدادن ساوثپارک. خیلی چسبید این قسمتش. یه یاروییه که میاد به مرغها تجاوز میکنه و این پلیسه هم خوندن و نوشتن بلد نیست که بتونه نامههای مجرم رو که توی صحنهی جنایت میذاشته بخونه. پلیسشدن کارتمن آخرش بود. *** [۲۱ شهریور ۱۳۸۷، ۲:۰۵] Labels: south park 2:43 PM نظر Tuesday, September 9 the eye
٭
........................................................................................ژانرش ترسناکه انگار. اقلاً در این مورد که به موفقیت نرسیده بود. موضوعش اینه که دختری به اسم سیدنی اول کور بوده و بعد قرنیهی یک نفر دیگه رو بهش پیوند میزنن. بعد که بینا میشه هی روح و چیزای اینجوری میدیده. آخر تحقیق میکنه و میفهمه که صاحب قبلی قرنیه هم روح میدیده و چون توی جریان یه آتشسوزی نتونسته بوده آدمها رو نجات بده، روحش توی عذابوجدانه. بعد هم این سیدنی کار رو درست میکنه. فیلم ضایعی بود. *** [۲۰ شهریور ۱۳۸۷، ۳:۰۵] Labels: جسیکا آلبا 3:37 PM نظر Sunday, September 7 moulin rouge
٭
........................................................................................فیلم خوبی بود. مدام نمایش و واقعیت رو به هم وصل میکرد و این توی تمام فیلم بود. یعنی حتی وقتی که لوگوی کمپانی سازندهی فیلم رو نشون میداد. راستی توش the show must go on رو هم اجرا میکنن. چیزی که از همون اول فیلم به صورت الکی انتظارش رو داشتم. فضای فیلم اصلاً همین بود. *** [۱۸ شهریور ۱۳۸۷، ۳:۵۰] Labels: نیکول کیدمن 4:27 PM نظر Thursday, September 4 lost – season 4 – episode 13
٭
........................................................................................تمام سینماگران جهان از خود بپرسند: در تمام تاریخ خواهند توانست اثری همپای لاست تولید کنند؟ چندتا چیز پراکنده بگم فقط... انقدر غرق این اپیزود شدم که هیچیش یادم نیست. واقعاً توش غرق شده بودم. فقط وسطاش اومدم اینو نوشتم که «بزرگیهای والت چقدر مهوع بود. حالم به هم خورد ازش.» و اینکه «تیکهای که بروسلی به شارلوت انداخت؛ وقتی که شارلوت میخواست سوار قایق بشه و بره.» دیگه چی؟... تموم شد... عجب موسیقیای داشت این قسمتهای آخر... اولینبار بود که موسیقیش خیلی رو شده بود. قبلاً بهش توجه نمیکردم. و اینکه نمیخوام تملق لاست رو بگم. اما این قسمت برام به اندازهی قسمتهای ۴۰دقیقهای طول کشید. *** [۱۵ شهریور ۱۳۸۷، ۵:۲۰] 6:03 PM نظر lost – season 4 – episode 12
٭
........................................................................................حس خیلی بدی دارم. از اینکه اپیزود بعدی آخرین اپیزود پخششدهی لاسته. اه. کاملاً لاست تبدیل به زندگی شده بود و آدم توی دنیاش زندگی میکرد. حالا درسته که بسیاری چیزها برای کشفکردن و دوبارهدیدن داره... ولی مثل جستجو توی زندگی گذشته میمونه. راستی یهو یاد نکتههای خیلی مهمی افتادم که فراموش شدن. مثلاً اون صحنهای که نشون داد دو نفر توی یه قایق زنگ زدن به یه نفر و گفتن که پیداش کردیم؛ و روی میز کسی که تلفنش زنگ خورد چه عکسی رو دیدیم؟... سؤال همیشگی دوباره مطرح میشه که چجوری نویسندههای لاست همچین نکتههایی رو میگنجونن و بعداً ازش استفاده میکنن؟ با گستردهشدن این عنصرها، جمعکردن و استفادهکردن ازشون بسیار بسیار بسیار سخت میشه. یعنی ناممکن میشه عملاً. مخصوصاً با این همه اپیزود و این فاصلههای زیاد بین استفادهکردن از یک نکته و نشوندادن اولیهش. بیخیال... خودم هم نمیفهمم چی میگم. مفهوم انقدر وسیعه که بیانکردنش سخته. *** [۱۵ شهریور ۱۳۸۷، ۳:۲۰] 4:00 PM نظر lost – season 4 – episode 11
٭
........................................................................................اشتباه شد. اونی که توی دو تا پست قبل گفتم کاپیتان کشتی، کاپیتان نبوده. ولی انقدر قیافههاشون شبیه بود که قاطی کردم. مهم نیست حالا... مارتین کیمی بود منظورم خلاصه. یه مشکل بزرگ: نویسندهها کاری کردهان که آدم انتظار هر چیزی رو داره و این خیلی بده. البته این «انتظار» معنیش این نیست که هر هیولایی از راه برسه و هر کاری صورت بگیره. منظورم توی همون منطق داستانه. مثلاً آخر همین اپیزود یه شاهکار خلق شد قشنگ... ولی من اصلاً کپ نکردم. *** [۱۴ شهریور ۱۳۸۷، ۲۱:۱۰] 9:43 AM نظر lost – season 4 – episode 10
٭
........................................................................................توی این اپیزودهای اخیر، زیاد درخشان محسوب نمیشه. ولی به هر حال من که خیلی حال کردم. یه مشکل هم اخیراً به وجود اومده... اون هم اینکه معلوم نیست آیندهای که دارن نشونش میدن چه زمانیه. ترتیب وقایع مشخص نیست. یوسا دیگه. مشخص میشه حالا. *** [۱۴ شهریور ۱۳۸۷، ۱۹:۱۰] 7:42 AM نظر lost – season 4 – episode 9
٭
........................................................................................در عمرم انقدر طرفدار کسی نبودهم؛ انقدر که طرفدار بنجامین لاینس، وقتی که داشت با کاپیتان کشتی صحبت میکرد. روانیه این آدم. بازیش رو نگاه کنید... لبخندی که بعد از خداحافظی با سعید زد، حرکت ابروش وقتی که چارلز بهش گفت عمراً پیداش نخواهی کرد... روانی نیست؟ *** [۱۴ شهریور ۱۳۸۷، ۱۸:۰۰] 6:34 AM نظر lost – season 4 – episode 8
٭
........................................................................................یکی از بهترین قسمتهایی بود که در کل لاست دیدم. خیلی لذتبخش بود. از اونهاییه که دلم نمیخواست تموم بشن... بینظیر بود. راستی یه سؤال هم برام ایجاد شد همینجوری. این دارودستهی بن قبل از اومدن هواپیمای ۸۱۵ رابطهشون به دزموند چی بوده؟ یعنی کلاً چهجوریا بوده اوضاع؟ راستی... این فیلمنامهنویسها کاری کردهان که آدم از دیدن تام هم خوشحال میشه دیگه. *** [۱۴ شهریور ۱۳۸۷، ۱۷:۱۰] 5:45 AM نظر Wednesday, September 3 lost – season 4 – episode 7
٭
........................................................................................آیا حرفی باقی میمونه؟ آدم میمونه تو کفِ بنجامین از یک سو؛ و از سوی دیگر فیلمنامهنویسهای لاست. لامصبا وقتی هم میخوان بیننده رو متأثر کنن خوب کارشون رو انجام میدن. یکی از حربههاشون هم که با این شیوهی روایت جدید دارن استفادهش میکنن، اینه که مدام فکر میکنی داره آینده رو نشون میده... و در این بین یهو میفهمی گذشته رو داشته نشون میداده. مثل یوسا دقیقاً. *** [۱۳ شهریور ۱۳۸۷، ۱۸:۱۰] 6:45 AM نظر Tuesday, September 2 lost – season 4 – episode 6
٭
........................................................................................خیلی خیلی عالی. کمی از گذشتهی جولیت رو توی جزیره نشون میده که دریچههای جدیدی رو باز میکنه. عالی بود انصافاً. خیلی ناراحتم که اپیزودهای موجود داره تموم میشه. چیزی تهش نمونده دیگه. *** [۱۳ شهریور ۱۳۸۷، ۶:۵۵] 7:31 PM نظر lost – season 4 – episode 5
٭
........................................................................................بیان این اپیزود با کلمات کار سختیه. شاهکار بیبدیلی بود... به خصوص که محورش دزمونده. *** [۱۲ شهریور ۱۳۸۷، ۲۱:۴۵] 2:06 PM نظر lost – season 4 – episode 4
٭
........................................................................................وحشتناکه. همیشه این نویسندهها یه مورد دهشتناک رو میذارن لحظهی آخر اپیزود نشون میدن تا بیننده میخکوب بشه. این هم از اون قسمتهایی بود که این موردشون خیلی بزرگه... راستی اسمگذاریهای ساویر به این خاطر خیلی خندهداره که برای خودش تیکهی خندهدار محسوب نمیشه. خیلی عادی باهاشون برخورد میکنه... مثلاً اینکه به اون یارو میگفت بروسلی. *** [۱۲ شهریور ۱۳۸۷، ۱۳:۲۵] 1:57 AM نظر Monday, September 1 lost – season 4 – episode 3
٭
........................................................................................چت کردم رسماً. خیلی گیجکننده شده. همکاری سعید و بن... این که چه زمانی داره روایت میشه و... وقتی آدم کتابهای یوسا رو میخونه میتونه دوباره بخونه و دقت کنه و زود بخونه بفهمه چی میشه و... لاست اینجوری نیست لامصب. *** [۱۱ شهریور ۱۳۸۷، ۲۳:۱۰] 11:43 AM نظر lost – season 4 – episode 2
٭
........................................................................................خاک کف پا... به خاطر بنجامین. خیلی روایتش عجیب شده. وقتی داره اعضای اون تیم رو از طریق برنامهی تلویزیونی نشون میده قاطی میکنم. حالا امیدوارم توی قسمتهای بعدی بفهمم. عالی بود. واقعاً دیوانهی بنجامینام. خارقالعادهاست. یه نکته هم وجود داشت: عکسی که اینا از بن داشتن، عکس بزرگیهاش بود... که امیدوارم در فرصت مقتضی به این مسأله پرداخته بشه. *** [۱۱ شهریور ۱۳۸۷، ۱۸:۰۰] 6:38 AM نظر |