٭
خدای بزرگ... چرا اینجوری آخه؟ دیگه واقعاً نفسم بند اومد. سهمناکترین اپیزود تا اینجا. اون نگاهی که بین مایکل و بقیه آخرای اپیزود ردوبدل میشه... عکس دزموند و زنش... اون کلیده... واقعاً دارم سکته میکنم. جدی...
خب دوستان من تا این لحظه یعنی پنج و نیم صبح بیدار بودم و تقریباً همهش لاست دیدم. شما میتونید با الگوبرداری از من مسیر خودتون رو به سمت کمال در پیش بگیرید. شب به خیر و موفق باشید.
***
[۲۹ مرداد ۱۳۸۷، ۵:۳۰]
Labels: lost, season 2
4:20 PM
نظر