Previous Posts |
Saturday, March 31 South park – Season 1 – Episode 2 - Weight Gain 4000
٭
........................................................................................این هم یه قسمت معمولی بود. شایدم چون امیر گفت این فصلش زیاد بامزه نیست، بهم تلقین شد. با این حال چندتا تیکهی باحال داشت. قیافهی کارتمن وقتی چاق شده بود خیلی باحال بود. یه صورت بود روی یه تودهی عظیم گوشت شل و ول. *** [۱۱ فروردین ۱۳۸۶، ۱۸:۵۵] Labels: south park 8:35 AM نظر Thursday, March 29 South Park – Season 1 – Episode 1
٭
........................................................................................کارگردانها: تری پارکر (Trey Parker) و مت استون (Matt Stone) ساوث پارک رو امیر معرفی کرد از اول. وقتی از این و اون میپرسین، معمولاً کسی چیزی در موردش نمیدونه. این یه سریال انیمیشنیه که هر قسمتش ۲۰ دقیقه بیشتر نیست. سیستم ساختنش هم کات اوته انگار. البته مطمئن نیستم... چندتا از دوستای انیمیشنکار گفتن اینو. کسایی که ساوث پارک رو درست کردن، آخر باحالن. کلاً یه طنز خیلی خیلی عالیه ساوث پارک. فکر میکنم توی معمولیترین اپیزودها هم اقلاً ۵ دفعه قهقهه داره. این قسمتش هم در مورد موجودات فضاییه که میان برادر کوچیکهی یکی از بچهها رو میدزدن. [برادر کوچیکه هم خیلی خندهس] آهان... یه راننده سرویس هم دارن که خیلی باحاله. توی سرویس نوشته "بشینین و خفه شین" :)) *** [۹ فروردین ۱۳۸۶، ۱۵:۵۰] Labels: south park 5:29 AM نظر Monday, March 26 خونبازی
٭
........................................................................................کارگردان: رخشان بنیاعتماد بازیگران: باران کوثری، بیتا فرهی، مسعود رایگان، بهرام رادان واقعاً عالی بود. اگه توی جشنواره دیده بودمش، حتماً بهش رأی خوب میدادم. بازیها شدیداً عالیان. هم بیتا فرهی، هم باران کوثری. همینطور گریمهاشون. رنگبندی فیلم هم یهجوریه که کمرنگه... یعنی بین رنگی و سیاه و سفید. که خب به نظرم خیلی با فیلم جور بود. از نظر فیلمبرداری و اینها هم عالی بود... مثلاً صحنههای دوربینرویدستش. فقط یه مشکلی داشت، اون هم پایانبندیش بود. شاید به نظرم چون بقیهی قسمتهای فیلم عالی بود، این پایانبندی معمولی بهش نمیومد. ولی در کل خیلی خوب بود. [سالن یک عصر جدید] *** [۶ فروردین ۱۳۸۶، ۱۳:۴۵] Labels: باران کوثری, بهرام رادان, بیتا فرهی, رخشان بنیاعتماد, مسعود رایگان 8:38 AM نظر Friday, March 23 Dekalog, jeden
٭
........................................................................................من خدا هستم، پروردگار شما کارگردان: کریستف کیشلوفسکی اولین فیلم از مجموعهی دهفرمان کیشلوفسکی. اینها دهتا فیلمان که بر اساس دهفرمان موسی ساخته شدهن. یعنی اسم هر اپیزود، اسم یکی از اون فرمانهاست. خیلی فیلم سادهای بود، با فضای غمانگیز. موسیقی و رنگبندیها خیلی به این حالت غم و اینا کمک میکردن. داستانش هم راجع به پدر و پسریه که با هم زندگی میکنن. پدر خیلی منطقی و علمی و این حرفاست و تقریباً هم به خدا اعتقاد نداره. همهچیز رو هم از منظر علمی نگاه میکنه. همین پدر، با کامپیوترش فشاری رو که یخ دریاچهی بیرون میتونه تحمل کنه، اندازه میگیره و میبینه که برای پاتیناژ پسرش مناسبه و میتونه حتی سهبرابر وزن اون رو تحمل کنه. اما وقتی پسرش میره برای بازی، یخ میشکنه و میمیره... اینطوری پدره میفهمه که چیزهایی هستن که میتونن معادلات رو به هم بزنن... و به این ترتیب، به کلیسا میره و به خدا ایمان میاره. من خوشم اومد. *** [۴ فروردین ۱۳۸۶، ۱:۱۵] Labels: دهفرمان, کریستف کیشلوفسکی 3:05 PM نظر Sunday, March 18 Crazy/Beautiful
٭
........................................................................................کارگردان: John Stockwell فیلم تینایجری زیاد ندیدم تا حالا. با دیدن این فیلم، متوجه شدم که خیلی فیلمهای باحالیان :)) خلاصه تصمیم گرفتم از این به بعد بیشتر ببینم. داستان ماستان فیلم هم که تعریفکردن نداره. یه پسر و دخترن و عشق و عاشقی. دختره هم با پدرش مشکل داشته و به لطف پسره، آخرش با هم خوب میشن. باریکلا. *** [۲۸ اسفند ۱۳۸۵، ۲:۲۰] Labels: Kirsten Dunst 3:53 PM نظر Rageh Inside Iran
٭
........................................................................................فیلمیه که بیبیسی راجع به زندگی روزانه توی تهران ساخته. کسی که گزارشها رو تهیه میکنه و حرف میزنه و اینا، راگه عماره. آدم باحالی بود... خوشم اومد ازش. سراغ جنوب و شمال تهران رفته. نمیدونم چرا اسمش رو گذاشتن راگه در ایران. خب میگفتن راگه در تهران دیگه. هم با مردم کوچه و خیابون مصاحبه کرده، هم با مشهورترهایی مثل بزرگمهر شرفالدین یا بنیامین. من انگلیسیم خوب نیست... یعنی در حدی نیست که بتونم خوب حرف بزنم. اما اگه کسی خوب حرف نزنه یا غلطغولوط داشته باشه، متوجه میشم. توی مصاحبههایی که کرده بود، نصف بیشتر ملت بلد نبودن صحبت کنن. خب مرض دارین؟ مثل بقیه فارسی حرف میزدین دیگه. مخصوصاً این شرمین نادری. مهم نیست حالا. کلاً من خیلی حال کردم. فیلم واقعگرایانهای بود تقریباً. اینجا هم که اصل مطلب رو میتونین بخونین. راست میگه... اونجایی که راگه سر و ته نمازش رو هم میاره ته خندهست. ضمناً... راگه واقعاً عالی صحبت میکنه... خیلی واضح و خوب. *** [۲۷ اسفند ۱۳۸۵، ۱۸:۲۰] 8:06 AM نظر Tuesday, March 13 Babel
٭
........................................................................................کارگردان: الخاندرو گونزالس ایناریتو (Alejandro Gonzalez Inarito) شدیداً خوشم اومد. عالی بود. چندتا داستانه که به صورت موازی روایت میشن و البته به هم مربوطن. یعنی مثل بیستویک گرم، درهمریختگی زمانی و اینها نداره چندان؛ و دیدنش هم خیلی آسونه. ۱- یک مرد ژاپنی که دخترش لاله و از کمبود محبت رنج میکشه. ۲- یه زن و مرد که برای مسافرت رفتن یه جای پرت و دورافتاده. [بابل؟] ۳- پرستار بچههای اون زن و مرد، که عروسی پسرشه و از طرفی حتماً باید شرکت کنه، و از طرف دیگه نباید بچهها رو تنها بذاره. برای همین اونها رو با خودش میبره مکزیک. ۴- دوتا پسربچه که تازگیها برای شکار حیوونهایی که به گلهشون حمله میکنن، یه رایفل خریدن و خیلی هم باهاش بازی میکنن. همین بازیها، منجر میشه به زخمیکردن یه توریست... این ۴ تا قسمت، مدام به صورت موازی نشون داده میشن. بعضی جاهای فیلم خیلی غمانگیزه... مثل وقتهایی که دخترهای لال رو نشون میده... در کل خیلی خیلی عالی بود. شاید هم الکی خوشم اومده. نمیدونم. در ضمن من واقعاً از بازی برد پیت خوشم میاد. به نظرم قیافهش هم اصلاً اونطوری که توی بوق کردهن فوقالعاده نیست. *** [۲۲ اسفند ۱۳۸۵، ۱:۳۰] Labels: Brad Pitt, الخاندرو گونزالس ایناریتو 6:12 AM نظر Sunday, March 11 Kim Possible
٭
........................................................................................یه انیمیشن ساده و باحال. من که خوشم اومد. شخصیتش یه دختره که قهرمانبازی در میاره. شاید یهجورایی بشه گفت که داره کارتونهای دیگهی این ژانر رو مسخره میکنه. البته نه چندان. بد نیست کلاً... اگه علافین، ببینینش. *** [۲۰ اسفند ۱۳۸۵، ۲۳:۵۰] 1:22 PM نظر |