Previous Posts |
Thursday, October 26 Brokeback Mountain
٭
........................................................................................کوهستان بروکبک کارگردان: انگ لی (Ang Lee) قضیهی دوتا کابویه که برای نگهداری از گوسفندهای یک مزرعهدار، استخدام میشن. محل کارشون هم همون بروکبکه. بعد یه شب اینا یهجورایی رابطهی فیزیکی بینشون برقرار میشه. البته فردا صبحش پشیمون میشن و اینا... خلاصه اینا خدافظی میکنن و میرن سر خونه و زندگیشون. ولی میبینن که اون رابطههه، صرفاً فیزیکی نبوده و خلاصه عاطفی هم بوده. بعد هردوشون ازدواج میکنن و بچهدار میشن... با این حال ظاهراً که از زندگیشون راضی نیستن. بعد از چهار سال همدیگه رو پیدا میکنن و سعی میکنن که دیگه رابطهی قبلی رو ادامه بدن... آخر فیلم هم جک میمیره. هه هه هه! من که بهشدت خوشم اومد از فیلم. تقریباً هم میتون بگم با وجود زمان طولانیش، میشد یکضرب دیدش. منظرههای کوهستانش هم خیلی قشنگان و هم خیلی خوب فیلمبرداری شدهن. دیگه اینکه زیرنویس انگلیسیش خیلی بد بود. نصف دیالوگها رو که نداشت و بقیهش هم که غلطغولوط بود. اینا هم لامصب نمیشد بفهمی چی میگن... خیلی بد حرف میزنن. زیرلبی و تند و با صدای کم! افتضاح. خلاصه که خیلی فیلم خوبی بود... قبل از اینکه ببینمش فکر نمیکردم. [۴ آبان ۱۳۸۵، ۱:۳۰] 1:22 AM نظر Monday, October 23 Przypadek
٭
........................................................................................Blind Chance ... شانس کور کارگردان: کریشتف کیشلوفسکی یه دانشجوی پزشکی که تازه اخراج شده، میخواد با قطار بره ورشو. بعد مثل بدو لولا بدو، سه حالت پیش میاد براش. اولی اینه که به قطار میرسه و میره وارد حزب نمیدونم چیچی میشه و اینا. دومی اینه که نمیرسه، بعد پلیس ایستگاه جلوش رو میگیره موقع دویدن و زندانی میشه و اینا... و سومی هم اینه که نمیرسه و یه دختری رو توی ایستگاه میبینه و ازدواج میکنن و از این حرفها. بهنظرم ران لولا ران خیلی بهتر بود. با اینکه بههرحال از روی این ساخته بودنش. اما خوشساختتر بود دیگه. و از نظر مفهومی و این حرفها هم احتمالاً عمیقتر. نه... فکر کنم از این نظر اندازهی همدیگه بودن. کیشلوفسکی کلاً خوبه. از فضای آروم فیلمهاش خوشم میاد. هر چی که میخواد باشه. این هم بدک نبود. ولی عالی هم نبود. [۲ آبان ۱۳۸۵، ۰۰:۴۵] Labels: کریستف کیشلوفسکی 2:36 PM نظر |